تجویز آن در جامعه اسلامی بخودی خود برای برخی از عرف متعهدی که دارای منزلت اجتماعیاند به نوعی کسرشأن و کمبود به حساب میآید.۱۱
ب)کفویت از منظر شرع
۱ـ اسلام
۲ـ ایمان
منظور از اسلام در اینجا به معنای گفتن شهادتین است که بر آن احکام فقهی مسلمانی بار میشود و غیرمسلمان هم بر کافر کتابی و کافر غیرکتابی اطلاق میشود.
آراء فقهای اسلام در مورد شرطیت اسلام:
تمام فقها بر این نظر اجماع دارند که اگر یکی از زوجین، کافر غیر کتابی باشد نکاح باطل است. اما در مورد اهل کتاب نیز به اتفاق فقها نکاح زن مسلمان با کافر کتابی بهطور مطلق حرام است چه در نکاح دائم چه در نکاح موقت.
اما در مورد ازدواج مسلمان با زن کتابی اقوال متفاوت است برخی نکاح با آنان را مطلقأ جایز نمیدانند برخی بهطور مطلق – در عقد موقت یا دائم – حکم به جواز ازدواج با زن ذمی دادهاند اما گاهی فقها قائل به جواز نکاح با زنان ایشان به صورت موقت میباشند.
۱ـ ایمان
در میان قدمای فقهای امامیه عدهای غیر از شرط اسلام شرط ایمان را مطرح کردهاند مانند علامه حلی و عدهای تنها به ذکر ایمان بسنده کردهاند مانند شیخ طوسی و برخی مانند سید مرتضی هردو قید را آوردهاند.
مسلمانی با اعتراف زبانی و تلفظ به شهادتین تحقق پیدا میکند، که با آن آثار ظاهری اسلام بار میشود هرچند تا وقتی که قلب، زبان را تصدیق نکند چنین اسلامی ارزشی نزد خدای سبحان ندارد اما خداوند برای بندگانش با گفتن همین شهادتین؛ آثار قانونی چون، حفظ جان، حلیت ازدواج، برقراری توارث و مانند آن را بار نموده است این همان چیزی است که قرآن در آیه چهارده سورهی حجرات از زبان اعراب فرمود”اسلام آوردیم” چنین اسلامی که لایه ظاهری و پوستهی مسلمانی است میتواند با نفاق حقیقی هم جمع گردد.
اما ایمان در مفهوم خود، به معنای تصدیق و پایبندی قلبی را دارد که پیگیری در عمل را به همراه دارد.
عدهای از فقها منظورشان از ایمان، مومن به معنای شیعه دوازده امامی است صاحب جواهر با بررسی اقوال فقیهان متقدم که قید ایمان را در کفائت شرط دانستهاند چنین برداشت میکند که مراد همه ایشان از شرط ایمان، همان اسلام و اراده معنای خاص از ایمان به معنای شیعه اثنی عشری – اصطلاحی جدید است.
این دیدگاه صاحب جواهر قابل نقد است چرا که این ادعا ناتمام است زیرا ایمان در لغت بهمعنای مطلق اعتقاد و در اصطلاح – که مراد علماء سابق و لا حق و مصطلح میان مسلمانان در همه اعصار به مفتضای فهم آنان از آیات و روایات بوده تنها یک معنای خاص پیدا نموده و آن عبارت است از: اعتقاد جازم قلبی به آنچه که خداوند از بندگان خود خواسته و پای بند به اموری که سبب نجات آدمی از عذاب است آری بین مسلمانان در مصداق این مفهوم اختلاف وجود دارد و نزد هر مذهبی – مصداق خود را دارد. عامه برای اعتقاد نجات بخش فقط به دو اصل توحید و نبوت [معاد]تکیه میزنند اما شیعه بر آن دو [سه] اصل، اصل امامت ائمه و[ عدل] که منصوب از ناحیه پروردگاراند را اضافه نموده و معتقدند بدون این اصل سوم مصداق ایمان محقق نمیشود (بهعنوان مثال همانگونه که، شیخیها، اعتقاد به شیوخ خود را بهعنوان رکن چهارم اضافه کردهاند) این تفاوت نه به جهت گوناگونی مفهوم ایمان بلکه بخاطر اختلاف در مصادیق اعتقاد جازم است که از اعتقادات مختلف فرق مسلمین سر چشمه میگیرد بنابر این نمیتوان گفت: ایمان چون از آغاز اسلام بهمعنای اصطلاحی دوازده امامی نبوده پس یک اصطلاح عام دارد و یک اصطلاح خاص و گرنه لازمهی معنای اخص(دوازده امامی) برای مومن فقدان ایمان مسلمانان صدر اسلام است که هنوز امر ولایت برآنها عرضه نشده بود[سیره معصومان در ازدواج با کنیزان، یا زنانی که دیانتشان خیلی معلوم نیست و حتی کسانی که به ظاهر غیر مسلمان بودهاند مانند دختران امرو القیس(مردی مسیحی بود) و دختر اشعث و یا ازدواج با دختران مأمون نشان میدهد که شرطیت تشیع در ازدواج معتبر نمیتواند باشد] همچنین اراده اسلام از ایمان در کلام قدما هم با مفاد نصوص سازگار نیست و حمل کلام این بزرگان، بهخصوص سید مرتضی خالی از تکلف نمیباشد.
بنابر این ادعای اتفاق مسلمین بر اشتراط ایمان که صاحب جواهر شاهد بر ترادف معنای اسلام و ایمان دانسته، وجهی ندارد و نمیتواند مدعای ایشان را به اثبات برساند از این رو، حق در مسأله آن است که ایمان هم نزد متأخران بهمعنای باور قلبی و جازم به [توحید، نبوت و معاد] بوده و فرض دارا بودن دو معنا برای آن ناشی از خلطی است که بین مفهوم و مصداق رخ داده است بنابر این اسلام و ایمان دو مفهومی هستند که در مراتب تکاملی خود قابل تطبیق بر هم بوده و اگر در بعضی تعابیر فقها ایمان به شیعه دوازده امامی اطلاق شده در واقع بیان بارز ایمان است.۱۲
ازدواج با مسلمانان
الف)ازدواج مرد شیعه با زن سنی
۱ـ سید علی طباطبایی در اینباره میفرماید:
مشهور علمای امامیه، قائل به جواز این ازدواج هستند بلکه از شیخ طوسی در خلاف و مبسوط و نیز ابنادریس حلی در سرائر، سرائر، سلار در مراسم و ابنزهره در غنیه، حکایت اجماع شده است از روایات که در حد تواتر بر میآید دلالت بر جواز نکاح مومن با غیر مومنه استفاده میشود.
از میان قدما تنها عبارت ابنادریس است که تقریبا به صراحت میگوید ازدواج با غیر مستضعفه جایز نیست البته دلیلی بر آن ارائه ننموده است.
صاحب جواهر نظر با متن کتاب شرایع الاسلام درباره تساوی زوجین در ایمان علاوه بر تساوی در اسلام میگوید: “فیه روایتان اظهرهما الاکتفاء بالاسلام و ان تاکد استحباب الایمان” و آنگاه میفرماید رعایت شرط ایمان در جانب زن، تأکید استحبابی دارد زیرا زن بهطور معمول – تأثیر پذیرتر از دین همسرش میباشد و در ادامه میافزاید اما جواز عکس این حالت، یعنی ازدواج مرد مومن با زن غیر مومن مخالفتی وجود ندارد.
ب) ازدواج زوج سنی با زوجه شیعه
برخی قدما از فقها (رضوان الله تعالی علیهم) ادعای اجماع بر لزوم مومن بودن شوهر برای زن مومن نمودهاند مانند شیخ طوسی، در کتاب الخلاف، “الکفاءه معتبره فی النکاح، و هی عند نا شیئان، احد هما الایمان والاخر امکان القیام بالنفقه…و دلیلنا اجماع الفرقه و اخبارهم” و همچنین نظر او در مبسوط و ابنادریس در کتاب السرائر همین است.۱۳
نظر حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی):
بدون تردید ازدواج مرد مومن با اهل سنت که ناصبی نباشد جایز است ولی در
ازدواج زن امامی با مرد ناصبی میان فقها اختلاف نظر وجود دارد چنین ازدواجی
هر چند جایز اما مکروه است لذا سزاوار نیست احتیاط در این نوع ازدواجها ترک
شود.۱۴
ج) بطلان نکاح ناصبی
آنچه مد نظر امامیه از معنای ناصبی است بر کسی اطلاق میشود که اعلان دشمنی یا سب یا العیاذ بالله بر اهل بیت پیامبر گرامی اسلام نموده باشد این معنا با آنچه از معنای غلات فهمیده میشود متفاوت است بهطور کلی فقه شیعی، ناصبی و هر کسی را که یکی از ضروریات دین را انکار کند جزء کفار میداند و اهل سنت اگر ناصبی را بر قائل به الوهیت علی و یا الوهیت شخص دیگری تطبیق دهند، یا بگویند کسی که قائل است، جبرئیل خیانت کرد (العیاذ بالله) و به جای حضرت علی بر حضرت رسول اکرم وحی فرستاد و مانند آن اینگونه موارد قابل تطبیق با معنای غالیان میباشد در هر صورت حکم به کفر غالی، نزد فریقین و حکم به کفر ناصبی در نزد امامیه مهم است.
بنابراین عدم اشتراط ایمان، در الحاق حکمی شیعه غیر اثنی عشری به اهل سنت و حتی الحاق آنها به نواصب، در جانب نصوص و فتاوا، اختلاف نظر وجود دارد و بعید نیست این تفاوت موجود در روایات و به تبع آن، آراء فقها، به میزان مخالفت و معاندت این فرقهها با ائمه اثنی عشری، و موضعگیری در مقابل ایشان باز گردد.۱۵
کفویت از نگاه اهل سنت
تعریف اهل سنت
قبل از آنکه به این موضوع بپردازیم اهل سنت را تعریف میکنیم.
سنت در زبان عربی به معنای سیره و راه و روش است و در اصطلاح شرعی به گفتار و رفتار و افعال پیامبر(صلی الله علیه و آله) گفته میشود اهل سنت نیز به گروهی از مسلمانان میگویند که بنا به تبلیغ بعضی از صحابه پیامبر خلافت و جانشینی پس از پیامبر را به اجماع اهل حل و عقد دانسته و از این رو به خلافت ابیبکر، عمر، عثمان، و امیرالمومنین علی(علیه السلام) معتقد شدهاند آنان معتقدند پس از قرآن باید راه و روش و گفتار پیامبر و چهار خلیفه فوق پیروی کرد در فقه و کلام دینی نیز سنت پیامبر و اعمال و افعال چهار خلیفه و سایر صحابه پیامبر را ملاک و حجت میدانند بر خلاف اهل سنت، شیعیان خلافت و امامت را در امتداد رسالت و امری اللهی و تابع تعیین خداوند و تصریح پیامبر میدانند از این رو معتقد به ولایت امیرالمومنین هستند و در فقه و احکام اسلامی نیز به فعل و سخن امامان معصوم(علیهم السلام) ملتزماند آنها تنها احادیثی را معتبر میدانند که از طریق راویان موثق به پیامبر یا یکی از دوازده امام معصوم و حضرت زهرا منتهی گردد اهل سنت که به عامه یا “سنی مذهبان” مشهورند به چهار مذهب حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی تقسیم میشوند.
آنانتمام صحابه پیامبر را مومن وعادل میدانند همه جنگجویان جنگ رااهل بهشت میدانند و بدگویی عشره مبشره (ده تن از صحابه که به زعم آنان پیامبر به آنان بشارت بهشت داده) را حرام میشمارند.
در باره پیدایش اصطلاح “اهل سنت” میان مورخان اختلاف است ولی قدر مسلم این است که رواج آن به زمان خلافت متوکل عباسی باز میگردد که وی را محیی السنه(احیا کننده سنت) لقب داده بودند مذهب اهل سنت به اتکای دولتهای اسلامی به خصوص خلفای عباسی که اهل تسنن را ضامن قدرت خود و وسیله سرکوبی شیعیان میدانستند در قرن سوم هجری با ظهور فقها و محدثین مشهور و نگارش صحاح و سنن و مسانید به اوج شهرت رسید.۱۶
لذا میتوان نتیجه گرفت تا پایان خلافت بنیامیه(سال ۱۳۲ هجری قمری) و امامت امام جعفر صادق قطعأ لفظ اهل سنت و شیعه به این صورت که در زمان حال وجود دارد رواج نداشته است و این لفظ در زمان متوکل رواج پیدا کرده و مسلمانان بهطور مشخص با شاخصهها و معرفههای مشخص تمییز داده میشوند.
از زمان امامت حضرت علی تا امامت امام جعفر صادق که موضوع این رساله است اختلاف شیعه و سنی برسر جانشینی پیامبر بوده و بحثهای کلامی مانند علم امام، عصمت امام، تقیه، امام زمان(عجلالله تعالیفرجهالشریف) و دیگر شاخصهای شیعیان در آن بهصورت جدی مطرح نبوده بلکه در طول تاریخ شکل میگیرد.۱۷
در صدر اسلام علی رغم اختلاف بر سر جانشینی پیامبر همه اصحاب پیامبر و فرزندان و نوادگان آنان در جرگه مسلمانان بودند نه کافر مبحث کفائت نزد عالمان اهل سنت منحصر در بیان شرایط و ویژگیهایی است که فقدان آن، ازدواج را از کفویت، همتایی و تناسب زوجین میاندازد و”نبودن آن ایجاد ننگ و عار میکنند”
الف: اعتبار شرط اسلام در تحقق کفائت
اهل سنت ازشرط اسلام بهعنوان شرط صحت عقد نکاح سخن گفتهاند وازدواج مسلمانان با زن غیر کتابی راجایز نمیدانند و نیز نکاح زن مسلمان با کافر، مطلقأ مشروع نیست وهمه اهل سنت بر جواز ازدواج با زن کتابی نیز اتفاق نظر دارند.۱۸
ب) مصادیق کافر کتابی و غیر کتابی
این نکته قابل توجه است که هرچند بر اساس شرط اسلام بهعنوان شرط صحت ازدواج اتفاق نظر وجود دارد تعیین مصادیق کتابی و غیر کتابی نزد همه یکسان نیست به عبارت دیگر مصداق غیر مسلمان به سه بخش تقسیم میشود آنها که بهطور مسلم اهل کتاب نیستند مانند بتپرستان با اقسام متعددی که دارند و آنان که یقینأ صاحب کتاباند مانند یهودیان و
پایان نامه رایگان درباره طلاق، فقه و احکام، مفهوم و مصداق
