مجتمع های مسکونی را نیز می توان شامل تعدادی بلوک ساختمانی در نظر گرفت که میتواند شامل گونه های مختلف مسکن (تک خانواری، آپارتمان های کوتاه و بلند مرتبه) باشد. در این مجتمع ها، بلوک های آپارتمانی در یک قطعه زمین و بر اساس طرحی از پیش اندیشیده شده قرار می گیرند. بلوک ها می توانند در اشکال مختلفی با یکدیگر ترکیب شوند و فضای باز در ارتباطی معنی دار با ساختمان ها قرار گیرد. از خصوصیات دیگر مجتمع های مسکونی می توان به حریم و محدوده مشخص و تفکیک شده آن ها از بافت پیرامون شهری اشاره کرد که در برخی موارد میتواند آن ها را به صورت جزیره ای کالبدی-اجتماعی در شهر مشخص گرداند.
منشأ شکل گیری مجتمعهای مسکونی به فرم امروزی در قالب ساختمانهای مسکونی چند طبقه در محوطههای سبز پارک گونه به نیمه اول قرن بیستم برمیگردد؛ که نتیجه تفکراتی است که در آن زمان، به جرئت در تمام شئونات زندگی انسان، توسط صاحبنظران مدرنیسم مطرح شد و عواملی مثل پیشرفت تکنولوژی، جنگ و نیاز به مسکن، صرف حداقل هزینه ها و … به عینیت یافتن آن سرعت بخشید. اوج آن را میتوان در دهه سی میلادی و انتشار این نظریات در قالب منشور آتن مشاهده کرد.
به طور عمده، مدرنیزه کردن روشهای ساختمانی، از یک طرف، منجر به تولید انبوه و مدولار و استانداردسازی قطعات و حتی فضاهای معماری، با نگاهی حداقل گرا و کمی و شکل گیری فضای زیست خصوصی انسان گردید و از طرف دیگر، برنامه ریزی و طراحی مجتمعها و کویهای مسکونی با ایده «استقرار منطقی بناها» و مجتمعهای مسکونی «خوداتکا» در راستای تأمین حداکثر نور آفتاب و هوا، با نگاهی جهان شمول به نیازهای اساسی انسان و آزادی زمین برای منافع عمومی، آنچنانکه لوکوربوزیه بیان میکند را در پی داشت. ولی با وجود این ها نمی توان عواقب ناشی از تخریبهای گسترده دو جنگ جهانی در نیمه اول قرن بیستم و نیاز به تولید مسکن را در ظهور و تسریع ساخت و ساز در فرم غالب این الگوی مسکن شهری بی تأثیر دانست.
آرزوهای شکل گرفته از تفکر مدرن و تحت عناوینی چون نوگرایی منجر به تخریب بیرویه شهرها و بخصوص مناطق تاریخی شهرها شد، که بخشی از آن بر اثر بروز آتش جنگ صورت گرفت؛ تمامی این تفکرات، در نیمه دوم قرن بیستم و به قول جنکز در ۱۵ ژوئیه ۱۹۷۲ و با تخریب مجتمع مسکونی پروت ایگو، از جانب نگرشهای نو در برنامهریزی و طراحی مجموعههای مسکونی مورد انتقادات شدید قرار گرفت.
در همان زمان که زمزمههایی از مرگ معماری و شهرسازی مدرن به گوش میرسد، شهرهای ایران الگوی خود را از شهرهای بزرگ غربی میگیرد.
بیشتر این تغییر و تحولات در یک فرایند تقلیدی به پیش میرود. رواج فرهنگ غربی، جنبه های زندگی، به ویژه در شهرهای ایران را با نوعی تجددگرایی همراه میسازد (شیعه، ۱۳۸۴ : ۱۴۰) و لذا این تحولات باعث انقطاع روند تغییرات کالبدی ـ فضایی شهرها در تداوم منطقی با گذشته میگردد.
پیدایش مجتمع های مسکونی
منشأ مجتمع های مسکونی به فرم امروزی را می توان در دوران پس از انقلاب صنعتی یافت. در نیمه دوم قرن نوزدهم، از دست رفتن سلامت و بهداشت و بحران های مداوم و برخوردهای اجتماعی فراوان، متفکرین اجتماعی را وادار به اندیشیدن برای انتظام بخشی به وضعیت نامطلوب شهرها نمود. به عقیده این افراد، ایجاد تغییر و رسیدن به نظمی جدید در مقابل هرج و مرج موجود بر اساس شرایط جدید اجتماعی- اقتصادی ضروری بود و برای ایجاد این تغییر، تئوری های این افراد بر مبنای نظم دادن به اسکان افراد به عنوان مهمترین اصل مورد توجه قرار گرفت. در این راستا، تفکر ایجاد چندین کانون یا اجتماعات الگو که هدف اصلی آن ها تأمین بهداشت، سادگی، سلامت و ایمنی برای ساکنان بود، مورد توجه قرار گرفت.
طراحی ساختمانهای بلند از اواخر قرن ۱۹ در آمریکا و اروپا، در نتیجه پیشرفتهایی آغاز شد که در بخش مهندسی سازه رخ داد و در قرن بیستم به صورت نوعی معماری همهگیر در آمد. و حتی در زمانی از حیات خود، عنوان «سبک بین الملل» را یدک کشید. تفکرات لوکوربوزیه نیز تأثیر فراوانی بر تکامل مجتمع های مسکونی گذارده است. به عقیده او، الگوی مسکن کم طبقه که به معنی زندگی در خانه و زمین شخصی بود، باعث هدر رفتن زمین می شد، در حالی که زندگی در ساختمان های بلند مرتبه ای که در میان فضای سبز پراکنده شده اند، راه حلی کاراتر و بهتر در برنامه ریزی کاربری زمین میباشد.
با آغاز جنگ جهانی اول (۱۹۱۸ ـ ۱۹۱۴) تقریباً همه فعالیتهای تولیدی در کشورهایی که به نوعی درگیر این جنگ بودند، از کار باز ایستاد. توقف کارهای ساختمانی در طول جنگ از یک سو و ویرانیهای ناشی از جنگ از سوی دیگر باعث به وجود آمدن بحران مسکن در اروپا شد. برای حل این مشکل اقدامات مشابهی در کشورهای اروپایی صورت گرفت که این اقدامات تنها به واسطه نظامهای سیاسی حاکم بر این کشورها با هم تفاوت داشت. در این زمان، سفارشهای خصوصی کاهش یافت و سفارش دولت و سازمانهای عمومی برای معماران جهت ساخت و طراحی مسکن مناسب افزایش یافت. به عبارت دیگر نقطه ثقل کار معماران از طراحی تک ساختمانها به طراحی مجتمعهای مسکونی و پروژههای عمرانی بزرگ سوق پیدا کرد.