
میدانند. این نتایج توسط کچ (2008) تکرار شد. وی بازههای زمانی زیر یک ثانیه (500 میلی ثانیه) و بازه های زمانی بالای یک ثانیه (2000 میلی ثانیه) را هم در یک تکلیف و هم در تکالیف جداگانه برای بیماران پارکینسون اجرا کرد. در تکلیف همزمان نتایج بر اساس قانون وروردت بود اما در تکالیف جداگانه چنین نتایجی به دست نیامد.
به طور خلاصه، دو دسته فرضیه وجود دارد: فرضیههایی که پیشبینی میکنند که بازتولید زمانی افراد با ظرفیت حافظهکاری پایین کوتاهتر از افراد باظرفیت حافظهکاری بالا است و فرضیههایی که پیشبینی میکنند که بازتولید زمانی افراد با ظرفیت حافظهکاری پایین در مقایسه با افراد با ظرفیت حافظهکاری بالا بسیار تغییر پذیر است.
2-14 پژوهشهای انجام شده در راستای ارتباط ادراک زمان و فرآیندهای شناختی (حافظهکاری و توجه)
پژوهش برادوی و انگل (2011) مهمترین و کاملترین پژوهشی است که در رابطه با ظرفیت حافظه کاری و ادراک زمان در بزرگسالان انجام شده است. در این پژوهش از روش اندازه گیری باز تولید در سه بازه زمانی (500، 1500، 2500 میلی ثانیه) هم به صورت تکلیف منفرد و هم دوگانه استفاده شد.
نتایج آزمایش تکلیف منفرد نشان داد که بازتولید آزمودنیها با ظرفیت حافظهکاری پایین برای کوتاهترین بازه را بسیار طولانی و برای طولانیترین بازه بسیار کوتاه بود و در بازه متوسط سوگیری کمتری دیده شد در حالیکه بازتولید زمانی افراد با ظرفیت حافظهکاری بالا دقیقتر بود و سوگیری کمتری داشت. در هر دو گروه، نسبت بازتولید در کوتاهترین بازه بیشتر از طولانیترین بازه بود و همراه با افزایش طول بازه زمانی، بازتولید آن کاهش مییافت، آزمون t مستقل نشان داد که در گروه با ظرفیت حافظهکاری پایین به طور معناداری این نسبت برای کوتاهترین بازه بیشتر و برای بلندترین بازه کمتر است. تحلیل تغییرپذیری بازتولید که به عنوان ضریب تغییر (CV) محاسبه شد، نشان داد که در هر دو گروه ضریب تغییر در کوتاهترین بازه بسیار بیشتر از طولانیترین بازه است و با افزایش طول بازه زمانی مقدار ضریب تغییر نیز کاهش می یابد. مقایسه تغییرپذیری نشان داد که افراد گروه ظرفیت حافظهکاری پایین تغییرپذیری بسیار بالاتری نسبت به افراد گروه ظرفیت بالا دارند.. نتایج این پژوهش سازگار با فرضیه آمیختگی حافظه، انحراف توجه ضعیف و قدرت تحلیل ضعیف بود. بر اساس فرضیه کنترل شناختی، ظرفیت حافظهکاری در بازههای زمانی کوتاه (زیر یک ثانیه) تاثیری ندارد، در حالیکه در این پژوهش تاثیر ظرفیت حافظهکاری در بازتولید هر دو گروه کاملاً مشهود بود و نقطه انتقال از زمانبندی خودکار به زمانبندی شناختی در این پزوهش مشاهده نشد. هر دو گروه ضریب تغییرپذیری بالاتری در بازه زمانی کوتاه داشتند که این نشان دهنده یک ناهمخوانی آشکار از ویژگی عددی (قانون وبر) است.
آزمایش تکلیف دوگانه شامل یک فلش بود که در مرکز صفحه مانیتور ظاهر میشد، جهت این فلش گاهی به سمت چپ و گاهی به سمت راست بود و آزمودنی همراه با بازتولید مدت زمان حضور فلش، باید جهت فلش را هم مشخص میکرد. نتایج آزمایش تکلیف غیرزمانی نشان داد که افراد با ظرفیت حافظهکاری بالا، پاسخهای درست بسیار بیشتری نسبت به گروه ظرفیت پایین داشتند و در بیشتر موارد جهت فلش را درست مشخص کردند. با بهره گرفتن از تحلیل واریانس مختلط ملاحظه گردید که اثر طول زمان معنادار بود اما اثر اصلی ظرفیت حافظهکاری معنادار نبود. آزمون t مستقل نشان داد که میزان بازتولید افراد گروه ظرفیت حافظهکاری بالا و پایین در تمام بازهها معنادار نیست. در گروه با ظرفیت حافظهکاری پایین، نسبت بازتولید به طور یکنواخت با افزایش طول زمان کاهش یافته بود اما میزان بازتولید گروه ظرفیت حافظه کاری بالا، برای بازه کوتاه (500 میلیثانیه) و متوسط(1500 میلیثانیه) همانند بود در حالیکه در طولانیترین بازه (2500 میلیثانیه) بسیار کاهش یافته بود. به طور کلی، در بازتولید گروه ظرفیت حافظهکاری پایین اثر مهاجرت یا قانون ورودت بیشتر بود. نتایج این آزمون همانند آزمون تکلیف زمانی منفرد بود.
وهرل و مگلیانو (2012) با بررسی ظرفیت حافظهکاری، توجه و ادراک زمان در بزرگسالان نشان دادند که ظرفیت حافظهکاری ارتباط تنگاتنگی با توجه دارد و توانایی کنترل توجه در اندازه ظرفیت حافظه منعکس می شود. افراد با ظرفیت حافظهکاری پایین در مقایسه با افراد با ظرفیت حافظهکاری بالا به سختی میتوانند تمرکزشان را روی یک تکلیف حفظ کنند بخصوص هنگامی که با یک حواسپرت کننده زمینهای روبرو میشوند. آنها در این آزمایش از 4 نوع تکلیف و برای اندازهگیری روش تولید زمان را بکار بردند. تکلیف منفرد زمانی، تکلیف شناختی منفرد (بدون تکلیف زمان) ، تکلیف دوگانه زمانی همراه با تکلیف شناختی ( با بار شناختی پایین و بالا) با دو بازه زمانی 2 و 4 دقیقهای از جمله این تکالیف بودند. نتایج پژوهش نشان داد که افراد با ظرفیت حافظهکاری بالا در تکلیف منفرد زمانی و تکلیف منفرد شناختی عملکرد بهتری نسبت به افراد گروه با ظرفیت حافظهکاری پایین داشتند. همانند آزمایش قبلی قضاوت زمانی افراد با ظرفیت حافظهکاری بالا دقیقتر بود. در تکلیف دوگانه با بار شناختی پایین افراد با ظرفیت حافظه بالا هم در تکلیف زمانی و هم در تکلیف شناختی عملکرد بهتری داشتند اما در تکلیف دوگانه با بار شناختی بالا گروه ظرفیت حافظه کاری بالا در تکلیف شناختی عملکرد بهتری داشتند درحالیکه گروه ظرفیت حافظهکاری پایین در تکلیف زمان بهتر عمل کردند. این اختلاف عملکرد در بازه زمانی 4 دقیقه بارزتر از بازه زمانی دو دقیقه بود. در این تکلیف اولویت با تکلیف شناختی بود و افراد با ظرفیت حافظهکاری بالا توانایی بهتری در تمرکز توجه خود به تکلیف زمانی داشتند درحالیکه از گذر زمان غافل شدند. اما افراد با ظرفیت حافظهکاری پایین توانایی تمرکز توجه نداشتند و به راحتی توجه خود را از تکلیف شناختی به زمان معطوف میکردند و به همین دلیل قضاوت زمانی دقیقتری نسبت به گروه ظرفیت حافظهکاری بالا داشتند. این نتایج سازگار با مدل دروازه توجه بود. به طور کلی، نتایج پژوهش نشان داد که ظرفیت حافظهکاری در چگونگی اختصاص منابع توجه به پردازش های زمانی و غیرزمانی، مسئول است.
پوتاس و پربال (2004) پژوهشی در رابطه با مکانیسم ساعت و فرآیندهای توجه و حافظهکاری در افراد مسن و بزرگسال انجام دادند. آنها در این پژوهش از روش تولید و باز تولید زمانی بهره گرفتند. نتایج نشان داد که افراد مسن به دلیل نقص توجه و کاهش ظرفیت حافظهکاری و کند شدن پردازش زمان، در مقایسه با افراد جوان، بازتولید زمانی کوتاهتر و تولید زمانی طولانیتری دارند. تحلیل مقایسه ای مان-ویتنی نشان داد که افراد مسن در مقایسه با جوانان، حافظه کوتاه مدت کلامی، حافظه کاری و حافظه رویدادی ضعیفتری دارند. یافتهها نشان داد که محدودیت حافظهکاری عمدتاً با تکلیف بازتولید زمانی در ارتباط است؛ هرچقدر محدودیت حافظهکاری بیشتر، باز تولید زمانی کوتاهتر و خطا بیشتر است؛ سرعت پردازش نیز با تکلیف تولید زمانی در ارتباط است؛ هر چقدر سرعت پردازش کندتر، تولید زمان طولانیتر و میزان خطا بیشتر است (پوتاس و پربال، 2004).
بودوئین، ونست، ایسینگرینی و پوتاس (2005) پژوهش دیگری در راستای پژوهش قبلی و بررسی تفاوتهای فردی در افراد مسن انجام دادند. در این پژوهش نیز از تکالیف تولید و بازتولید زمان استفاده شد و همراه با تکالیف زمانی حافظهکاری و سرعت واکنش نیز بررسی شد. این پژوهش نیز یافتههای پژوهش پیشین را تایید کرد و نشان داد که تولید بیشتر بر سرعت ساعت درون و بازتولید بر ظرفیت حافظهکاری متکی است. نتایج این پژوهش نشان داد که بین ظرفیت حافظهکاری و خطا در قضاوت زمانی همبستگی معکوس وجود دارد (01/0>P، 35/0- =r). به طور کلی، این دو پژوهش نشان دادند که طول زمان بازتولید شده بسته به ظرفیت حافظهکاری تغییر میکند (بودوئین و همکاران، 2005).
گاتیر و درویت –ولت (2001) نقش توجه در قضاوت زمانی کودکان 5 و 8 ساله را بررسی کردند. در این پژوهش، آنها با بهره گرفتن از تکلیف زمانی منفرد و تکالیف زمانی دوگانه (شامل تکلیف زمانی و غیر زمانی) با دو بازه زمانی (6،12 ثانیه) به بررسی قضاوت زمانی کودکان پرداختند. تکالیف دوگانه این پژوهش به دو صورت (نیاز به توجه کم و نیاز به توجه زیاد) ارائه شد. در تکلیفی که نیازمند توجه کم بود اشکال به صورت واضح، و در تکلیفی که نیازمند توجه زیاد بود اشکال به صورت مبهم ارائه شدند و کودکان باید همراه با نامیدن اشکال مدت زمان حضور آنها را بازتولید میکردند. تحلیل نتایج نشان داد که در این پزوهش اثر کلی سن معنادار نبود اما تعامل بین سن و تکالیف معنادار بود. در 5 سالهها، باز تولید زمانی در تکلیف منفرد طولانیتر از هر دو آزمون دوگانه بود. در 8 سالهها بازتولید زمانی در آزمون منفرد طولانیتر بود اما تنها اختلاف بین تکلیف منفرد و تکلیف دوگانهای که نیاز به توجه زیاد داشت معنادار بود و در شرایطی که به توجه کمتری نیاز داشت، تفاوت معناداری دیده نشد. همچنین نتایج نشان داد که دامنه اختلاف بین تکلیف منفرد و دوگانه در 5 سالهها بیشتر از 8 سالهها بود و دامنه این اختلاف در بازه زمانی 12 ثانیه بیشتر از 6 ثانیه بود. ضریب تغییرات در بازتولید زمانی کودکان به عنوان شاخصی از تغییرپذیری محاسبه شد. تحلیل واریانس اثر معنادار بازه زمانی و سن را آشکار کرد اما اثر تکلیف معنادار نبود. نتایج نشان داد که ضریب تغییرات در بازه زمانی 6 ثانیه بیشتر از 12 ثانیه بود و کودکان 5 ساله در مقایسه با 8 سالهها ضریب تغییرات بیشتری داشتند. تحلیل خطا در نامیدن اشکال نیز نشان داد که میزان خطا در شرایط نمایش اشکال به صورت مبهم بیشتر از واضح بود اما تفاوت معناداری در دو گروه سنی دیده نشد. به طورکلی، در این پژوهش نشان داده شد که اثر دستکاری توجه در کودکان 5 ساله کمتر از کودکان 8 ساله است.
دیوتک (2005) در پژوهشی چندین آزمایش بر اساس نظریه براون درباره حافظهکاری و قضاوت زمانی انجام داد. در این پژوهش از تکلیف غیرزمانی شمارش عددی (پیچیده و ساده) به دو صورت نیاز به هماهنگی بیشتر و کمتر ارائه شد و تکلیف زمانی بازتولید ارائه شد. در در یکی از آزمونها آزمودنیها باید همزمان با اجرای تکلیف غیرزمانی مدت زمان اجرای آن را بازتولید میکردند. نتایج نشان داد که همه آزمودنیها طول زمان تکلیف غیرزمانی را کوتاهتر برآورد کردند اما همانطور که انتظار میرفت، میزان خطای بازتولید در شرایطی که به هماهنگی بیشتری نیاز بود، بالاتر بود و میزان بازتولید نیز کوتاهتر بود، درحالیکه در تکالیفی که به هماهنگی کمتری نیاز داشت، پایینتر بود. در آزمایشی دیگر دیوتک، ظرفیت حافظهکاری هماهنگ کننده آزمودنیها را مشخص کرد و آنها را به دو گروه با ظرفیت بالا و پایین حافظهکاری هماهنگ کننده طبقهبندی کرد. برای سنجش حافظهکاری از تکلیف حافظهکاری کلامی استفاده کردند؛ این تکلیف برای اندازهگیری توانایی دستیابی همزمان به چندین عنصر مختلف بود و آزمودنی باید این عناصر را در ساختار ذهنی منسجم و جدید هماهنگ کند. بعد از سنجش ظرفیت حافظهکاری، تکلیف دوگانه بازتولید زمانی همراه با تکلیف غیرزمانی شمارش در دو سطح (پیچیده؛ نیاز به هماهنگی بیشتر و ساده؛ نیاز به هماهنگی کمتر) ارائه شد. تحلیل نتایج نشان داد که نیاز به هماهنگی پیشبینی کننده اثر اصلی خطا در بازتولید طول زمان محسوب میشود. بازتولید طول زمان در تکلیفی که به هماهنگی کمتری نیاز داشت بسیار دقیقتر از تکلیفی بود که به هماهنگی بیشتری نیاز داشت. اثر اصلی ظرفیت حافظهکاری در این پژوهش معنادار بود. آزمودنیها با ظرفیت حافظهکاری بالا بازتولید زمانی دقیقتری داشتند. برای شاخص خطا اثر معناداری دیده نشد. اکثر خطاها تحت شرایطی که نیاز به هماهنگی بیشتری داشت روی داد. اگرچه اثر اصلی ظرفیت حافظهکاری به سطح معناداری نرسید اما میانگین اختلاف شاخص خطای شمارش بین دو گروه نشان داد که آزمودنیهای گروه ظرفیت بالای حافظهکاری، تکلیف شمارش را آسانتر انجام دادند. در این پژوهش بین نیاز به هماهنگی حافظهکاری در تکلیف شمارش و ظرفیت حافظه کاری تعامل معناداری دیده نشد.
2-15 جمع بندی
توانایی پردازش اطلاعات زمانی مرکز اصلی سازماندهی موثر رفتار است. زمان محصول پردازشهای تجارب هشیار است که به انسان و سایر موجودات این اجازه را میدهد که به طور انطباقی خود را سازماندهی کند و رفتارش را به طور مدوام و در ارتباط با محیط تنظیم کند (میکن، 1985). عوامل روانشناختی و شناختی زیادی میتواند بر ادراک زمان تاثیر گذارد. از مهمترین این عوامل شناختی نقش حافظهکاری است. حافظهکاری سیستمی با ظرفیت محدود است که اغلب به عنوان مکانیسمی که مسئول ذخیره موقت اطلاعات در حافظه جهت استفاده برای عملیات ذهنی دیگر در نظر گرفته میشود. در این پژوهش از روش بازتولید زمانی برای سنجش زمان استفاده شد. این روش قابلیت بررسی رابطه حافظهکاری و ادراک زمان را دارا است زیرا آزمودنی باید طول بازه زمانی را در حافظهکاری حفظ کند تا بتواند آن را بازتولید نماید. با توجه به ادبیات پژوهش، نقش حافظهکاری در ادراک زمان محرز شده است. با این وجود، تحقیقات اندکی دررابطه با کودکان انجام گرفته است.
فصل سوم
روش پژوهش
3-1- مقدمه
بعد از مرور ادبیات پژوهش در مورد متغیرهای مورد نظر، در این فصل با عنوان روششناسی پژوهش، مواردی از قبیل طرح کلی پژوهش، آزمودنیها، روش اجرا، ابزار اندازهگیری ادراک زمان و روش تجزیه و تحلیل دادهها ارائه میشود.
3-2- طرح کلی پژوهش
یافتن رابطه علت و معلولی یکی از هدفهای مهم در علم به شمار میآید. پژوهش آزمایشی روشی است که به منظور بررسی روابط علت-معلولی طراحی شده است. این روش، پژوهش ما را قادر به شناسایی روابط علی میسازد؛ زیرا به ما این امکان را میدهد تحت شرایط کنترل شده، اثرات تغییر نظام دار یک یا چند متغیر را مشاهده کنیم. روش آزمایشی، به سبب توانایی در شناسایی علیت، روش علمی در حل مسئله به شمار میآید (دلاور، 1387). پژوهش حاضر جزو مطالعات آزمایشی است که در آن به بررسی تاثیر ظرفیت حافظهکاری کودکان پیشدبستانی بر پردازش زمان پرداخته شده است. طرح کلی پژوهش در جدول زیر نشان داده شده است.
جدول 3-1. طرح کلی پژوهش
گروه ها
تکلیف منفرد
تکالیف دوگانه
ظرفیت حافظه کاری بالا
700
3000
3000
T1
T2
T3
ظرفیت حافظه کاری بالا
T1
T2
T3
3-3 جامعه آماری
جامعه مورد مطالعه در این پژوهش کلیه دانشآموزانی تشکیل میدهند که در سال تحصیلی 92-1391 در مقطع پیشدبستانی منطقه 16 تهران مشغول به تحصیل بودند.
3-4 روش نمونه گیری
روش نمونه گیری این پژوهش به صورت در دسترس– تصادفی بوده است. در مرحله اول، از منطقه 16 تهران به صورت در دسترس دو مدرسه پسرانه و دو مدرسه دخترانه انتخاب شد. در مجموع، چهار مدرسه انتخاب شد. در مرحله بعدی، دانشآموزان به صورت تصادفی انتخاب شدند و وارد مرحله غربالگری شدند. در مرحله غربالگری از آزمونهای شناختی CANTAB برای سنجش ظرفیت حافظهکاری استفاده شد و انتخاب آزمودنیها تا تکمیل شدن گروه ها ادامه یافت و در نهایت از 108 دانشآموز، 24 دانشآموز (12 دختر) برای گروه ظرفیت حافظهکاری بالا و 25 دانشآموز (13 دختر) برای گروه ظرفیت حافظهکاری پایین انتخاب شدند.
اینجا فقط تکه های از پایان نامه به صورت رندم (تصادفی) درج می شود که هنگام انتقال از فایل ورد ممکن است باعث به هم ریختگی شود و یا عکس ها ، نمودار ها و جداول درج نشوند.
برای دانلود متن کامل پایان نامه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه ، پروپوزال ،سمینار مقطع کارشناسی ، ارشد و دکتری در موضوعات مختلف با فرمت ورد می توانید به سایت 77u.ir مراجعه نمایید
رشته روانشناسی و علوم تربیتی همه موضوعات و گرایش ها :روانشناسی بالینی ، تربیتی ، صنعتی سازمانی ،آموزش و پرورش، کودکاناستثنائی،روانسنجی، تکنولوژی آموزشی ، مدیریت آموزشی ، برنامه ریزی درسی ، زیست روانشناسی ، روانشناسی رشد
در این سایت مجموعه بسیار بزرگی از مقالات و پایان نامه ها با منابع و ماخذ کامل درج شده که قسمتی از آنها به صورت رایگان و بقیه برای فروش و دانلود درج شده اند
3-5 ابزار های گردآوری اطلاعات
3-6-1 آزمونهای شناختی CANTAB
CANTAB دربر گیرنده مجموعهای از آزمونهای نوروسایکولوژی است. این آزمونها مستقل از زبان و فرهنگ بوده و روش موثری برای ارزیابی شناختی فراهم میکنند. به طور کلی، این مجموعه شامل 24 آزمون است که به صورت انفرادی و با بهره گرفتن از مانیتور لمسی اجرا می شود. این آزمون ها به 7 گروه طبقه بندی می