کند وپیوسته خودرا با شرایط وفق میدهد. (هال، ١٣٨١، ص۶٩)
طبقهبندی سازمانها بر مبنای تئوری وعمل
برخی ازصاحبنظران درصدد برآمدند تا سازمانها را برحسب تئوری و نوع کاری که انجام میدهند طبقهبندی کنند. هاس و هال وجانسون، پاف هیکسان وهنینگر، مک کلوی، ریچ وسنچز، میلرو فریسن و مور و اینرازاین گروه نظریه پردازان هستند.
برای طبقهبندی سازمانها برمبنای تئوری وعمل باید به این متغیرهای مهم توجه کرد:
١- اندازهی سازمان: اهمیت اندازه یا بزرگی متغیر درمقایسه با سایرعوامل مشخص میشود.
٢- عمومیت: مقصود ازاین متغیر، میزان یا درجهای است که سازمان تحت تاثیرقدرت سیاسی قرار میگیرد وخصوصی بودن سازمان به این امربستگی دارد که سازمان تا چه اندازه تحت قدرت نیروهای اقتصادی قرار میگیرد.
٣- غیرانتفاعی وانتفاعی بودن سازمان: اقتصاد دانان براین باورند که سازمانهای غیرانتفاعی رفتاری متفاوت ازسازمانهای انتفاعی دارند. (ازدیدگاه پذیرش خطرورفتارهای ضد اجتماعی) جامعه شناسان به ریشههای سیاسی واجتماعی سازمانهای غیرانتفاعی توجه کردهاند.
۴- مردم سالاری (دموکراسی): درسازمان مردم سالارکنترل دردست اعضاء است.
۵- میزان قدرت بازاریا حاکمیت محیط: که سازمان را دربرمی گیرد. (هال، ١٣٨١، ص٧٠)
تئوری سازماﻦ
تا کنون تعاریف متفاوتی از تئوری سازمان صورت گرفته است که در زیر به بعضی از این تعاریف اشاره میگردد.
تئوری سازمان رشتهای است که ساختار و طراحی سازمان را مورد مطالعه قرار میدهد و به هر دو جنبه تشریحی و تجویزی این دو جنبه میپردازد. این تئوری تشریح میکند که سازمانها واقعا چگونه ساختارمند میشوند وهمچنین پیشنهاداتی در رابطه با چگونگی افزایش اثربخشی در آنها ارائه میکند. (رابینز، ١٣٨١، ص ٢۴)
تئوری سازمان مجموعهای از واقعیتها نیست، آن شیوهای ازاندیشیدن دربارهی سازمان میباشد. تئوری سازمان راهی است برای مشاهده و تجزیه و تحلیل سازمان به صورت دقیقتر و عمیقتر. ( دفت، ١٣٨۶، ص ٢)
پدیدهای بنام تئوری سازمان وجود ندارد. تنها تعداد زیادی تئوری وجود دارد که نظریهپردازان بوسیله آن کوشیدهاند تا شیوهی رفتارسازمانها و اعضای آنها، فرهنگ، شرایط و ساختارسازمانی متفاوت را پیشبینی نمایند. (شفریتزو اوت، ١٣٧٩، جلد اول، ص ۶)
تئوریهایی که درباره سازمان ارائه میشوند، درخلالپذیری آینده، آنها بازتابی ازچیزی هستند که در دنیا جریان دارد. بنابراین هرآنچه که درارائهی تئوری سازمان نقش دارد، با گذشت زمان در فرهنگهای مختلف و زیرمجموعههای فرهنگی تغییرمیکند. پیدایش سیستم تولید، جنگ جهانی دوم و بروز شکوفایی اقتصادی در دههی ١٩۶٠(آمریکا)، جامعه مبتنی بر اطلاعات و رایانه در دههی ١٩٧٠و تشدید پدیدهی عدم اطمینان در دهه ١٩٨٠، همگی به میزان زیادی در سیر تکامل تئوری سازمان موثر بودهاند. این سیر تکامل تاریخی تئوری سازمان، باعث ایجاد مکاتب گوناگونی گردید.هرچند که نظریهپردازان سازمانی متعلق به یک مکتب از یکدیگر نقل قول میکنند. اما نسبت به نظریهپردازان و تئوریهای اشخاصی که به مکتبهای دیگرتعلق دارند کم لطف هستند و گاهی ازآنها به بدی یاد میکنند.
در سال ١٩۶١هارولد کونتز تئوری سازمان را (جنگل معانی) مینامد. در سال ١٩۶٣ ارتورکاریلوف مکتبهای مختلف تئوری سازمان را بررسی کرد و به این نتیجه رسید که هر مکتبی با مکاتب دیگرمخالف است و میکوشد تا از موضع خود دفاع کند و هر یک مدعی است که دیگران کاستیهایی دارند.
با وجود این تفاوتها، بیشتراین تئوریها را میتوان در مکتبهای مختلف طبقهبندی نمود که اولا ً: این مبنا میتواند براساس دیدگاهی که در ارتباط با انسان و سازمان دارند باشد و یا با توجه به مفروضاتی که در رابطه با درک رفتارسازمانی دارند باشد. دوم اینکه: آنها براساس نقشی که دریک دورهی زمانی دارند طبقهبندی میشوند. بعضی دیگر از محققین به روش دیگراین طبقهبندی را انجام دادهاند. از جمله استلی و ون دوون که برای طبقهبندی مکاتب فکری سازمان از یک منطق بسیارمتفاوت استفاده کردهاند و این مکتبها را از چهار دیدگاه اصولی و بر مبنای دو بعد تحلیلی طبقهبندی کردهاند که عبارتند از:
١- سطح تجزیه و تحلیل سازمانی (خرد یا کلان).
٢- تاکید بر مفروضات جبر و اختیار در مورد طبیعت انسان. (شفریتزو اوت، ١٣٧٩، ص٩)
با توجه به این ٢بعد، این پژوهشگران چنین نتیجه میگیرند که میتوان تئوریهای سازمانی را دریک ماتریس٢ در٢ نشان داد که در جدول ٢-٢ آورده شده است.
جدول ٢-٢: چهار دیدگاه استنلی و ون دو ون دربارهی تئوری سازمان
(نقل از شفریتز و اوت، ١٣٧٩، جلد اول، ص١١)
دیگاه اقدام گروهی یا جمعی دیدگاه انتخاب طبیعی
دیدگاه انتخاب راهبردی دیدگاه سیستمی یا ساختاری
دیدگاه سیستمی: گیولیک واورویک، فایول، مرتون، بلا واسکات، لارنس و لورش
دیدگاه انتخاب راهبردی: بلو، فلدمن و مارچ، استراوس و دیگران، ویک، بینز
دیدگاه انتخاب طبیعی: الدریچ، هانن و فریمن، پورت، ففر و سالانیک
دیدگاه اقدام جمعی: امری وتریست، هاولی، شون
اما آنچه دارای اهمیت است طبقهبندی ازدیدگاه تکامل تاریخی است. تئوری سازمان پدیدهای تکاملگرا است که بعضی از نظریهپردازان و مکاتب اندیشه، اساس کارخود را برپایهی دیدگاههای دیگران قرار میدهند و آنگاه نظریاتی را عرضه میکنند و گاهی فرایند تکاملگرایی یا سیراندیشههای تئوری سازمان از مجرای مفروضات، منطق، روشهای تحقیق تجربی و دستاوردهای نظریهپردازان پیشین مسیررامیپیماید و دربعضی از مواقع فرایند تدوین وارائهی یک تئوری ازطریق رد مفروضات یا تئوریهای پیشین امکانپذیرمی شود. (شفریتز و اوت، ۱۳۷۹، جلداول، ص۹)
جدول ٢-٣: طبقهبندی تئوریهای سازمان براسا س روند تاریخی شکلگیری آنها
(شفریتز و اوت، ١٣٧٩، جلداول، ص١٠)
مکتب کلاسیک، تئوری نئوکلاسیک، تئوری نوگرا جی. اسکات ١٩۶١
مکتب فرایند مدیریت (رویکرد تجربی )، مکتب رفتار انسانی، مکتب سیستم اجتماعی،
مکتب تئوری تصمیم، مکتب کمی (ریاضی) اچ. کونتز ١٩۶١
مدیریت علمی، مکتب روابط انسانی و محیطی (به عنوان یک تصمیم گیرنده)
تئوریهای مدیریت: درزمان حال (مکتب عملیاتی، مکتب تجربی، مکتب رفتار انسانی، مکتب سیستم اجتماعی، مکتب تئوری تصمیم، مکتب کمی) هاچینسن ١٩۶٧
جنبش مدیریت علمی، روابط ا نسانی و ا نسان گرایی صنعتی، تئوری کلا سیک،
انتقاد نئوکلاسیکها، مفهوم سیستمها، فرایندهای سازمانی، تغییر و تحول سازمانی جی. اسکات
و تی. آر. میچل ١٩٧٢
مکتب سنتی (مدیریت علمی )، مکتب رفتاری، مکتب فرایند مدبریت، مکتب کمی جرج ١٩٧٢
مدیریت علمی، روابط انسانی، دیوان سالاری، قدرت – تعارض– تصمیم گیری، ویژگیهای فن آورانه، هدف ها– عوامل محیطی و سیستمها سی. پرو ١٩٧٣
الگوهای انتخاب عملیاتی، الگوهای دیوان سالاری تصمیم گیری،
الگوهای فرایند تصمیم، الگوهای سیاسی ژ. ففر ١٩٨١
چارچوب ساختاری سیستم، چارچوب منابع انسانی، چارچوب قدرت، چارچوب نمادین ال. بالمن
و تی. دیل ١٩٨۴
– استیفن رابینز
وضعیت کنونی، تئوری سازمان را حاصل یک فرایند تکاملی میداند. به اعتقاد رابینز در تکامل تئوری سازمان ابعاد دوگانهای مورد تاکید قرارگرفته و این دو بعد دیدگاه های مخالفی را نسبت به همدیگر ارائه نمودهاند. بعد نخست چنین بیان میدارد که سازمانها نوعی سیستم هستند وبعد دوم به نتایج غایی ساختار سازمان توجه دارد که دودیدگاه متضاد دراین رابطه وجود دارد.
دیدگاه عقلایی استدلال میکند که ساختارسازمان به عنوان وسیلهای جهت تحقق اهداف ازپیش تعیینشده محسوب میشود. درمقابل دیدگاه اجتماعی تاکید میکند که ساختار نتیجهی تضاد نیروهایی است که عوامل موثربرسازمان محسوب شده ودرپی قدرت وکنترل آن هستند. براین اساس این ابعاد۴ مقولهی نظری به تئوری سازمان قابل تصوراست. جدول ٢-۴ این ابعاد را نشان میدهد. (رابینز،١٣٨١، ص ۴٢٩)
جدول ٢-۴: ابعاد نظری تئوری سازمان (رابینز، ١٣٨١، ص۴٢٩ )
زمان تقریبی دورهی زمانی ١٩٣٠-١٩٠٠ ١٩۶٠-١٩٣٠ ١٩٧۵-١٩۶٠ ؟ -١٩٧۵ دیدگاه سیستمی بسته بسته باز باز
دیدگاه نتایج نهایی عقلایی اجتماعی عقلایی اجتماعی
موضوع اصلی کارایی ماشینی افراد طرحهای اقتضایی قدرت وسیاست
طبقه بندی اصلی نوع١ نوع٢ نوع٣ نوع۴
نوع اول: در دیدگاه نوع اول، تئوری سازمانها را به عنوان ابزاری ماشینی برای نیل به اهداف تصور میکنند و به بخشهای داخلی سازمان جهت تحقق کارایی توجه دارند. مانند نظریات مدیریت علمی تیلور اصول سازمانی هنری فایول، بروکراسی ماکس وبر، برنامهریزی عقلایی دیویس.
نوع دوم: در این دیدگاه، سیستم سازمانی بسته در نظر گرفته میشد. ولی به مسا یل مربوط به انگیزههای غیراقتصادی و روابط غیررسمی نیز تاکید میکردند. براساس این نظریات، سازمانهای ماشینی کاملا قابل پیش بینی نبودند ومدیریت میتوانست روابط رسمی، قوانین و نظیر اینها را طراحی کند. اما الگوهای غیررسمی ارتباطات، پایگاه های سازمانی، هنجارها و نیز دوستیهایی که برای تحقق نیازهای اجتماعی اعضای سازمان ایجاد میشوند وجود دارد. مطالعات هاثورن التون مایو، سیستم تلفیق چستر بارنارد و نظریهی مرگ بروکراسی وان شامل این نوع نظریات هستند.
نوع سوم :عقلایی کردن (خردگرایی) به نوع سوم برمی گردد. نظریهپردازان درطی دهه ١٩۶٠و اوایل دههی ١٩٧٠ سازمانها را به عنوان وسیلهای برای تحقق اهداف تصور میکردند. آنها براندازه، عدم اطمینان محیطی و تکنولوژی به عنوان متغیرهای اقتضایی تعیین کننده یک ساختارسازمانی مناسب تاکید میکردند. به عقیدهی نظریهپردازان نوع سوم، تناسب صحیح ساختار با متغیرهای اقتضایی میتواند تحقق اهداف سازمانی را تسهیل کند. برعکس بکارگیری یک ساختارنادرست میتواند بقاء سازمان را تهدید کند. نظریات عقب گرد اصولگرایی هربرت سایمون، دیدگاه محیطی کاتزوکان، پژوهش وود وارد و چارلزپر و در مورد تاثیرتکنولوژی بر ساختار و نظریهی اندازه سازمان گروه استون ازنوع سوم هستند.
نوع چهارم: درکی که ما امروزازسازمان داریم، ناشی ازتفکرات نوع چهارم میباشد. دیدگاه اجتماعی نوعی برگشت را ایجاد کرده است. اما دریک چارچوب سیستمی باز به اعتقاد این نظریه پردازان ساختار اثربخش سازمانی تنها حاصل تلاش عقلایی مدیران نیست. بلکه متاثراز تنازعاتی است که بین ائتلافهای قدرت درسازمان به منظور حصول کنترل درسازمان صورت میگیرد.
در واقع تئوری سازمان بر ماهیت سیال سازمانها متمرکزاست. این نظریات دانش تصمیم گیری رفتاری و علوم سیاسی راشکل داده و نیزتواناییها را برای تشریح پدیدهی سازمانی که در آن مفروضات عقلایی طرفداران اقتضایی مورد اغراق قرار گرفته بود بهبود بخشید. نظریات محدودیتهای شناختی تعقلگرایی مارچ و سایمون، سازمانها به عنوان عرصههای سیاسی جفری وشفر را میتوان به عنوان نظریاتی از نوع نظریات چهارم بیان کرد. (رابینز، ١٣٨١، ص۴٣٠)
– ریچارد. ال دفت
یکی دیگر از طبقه بندیهای تئوریهای سازمان توسط ریچارد.ال. دفت انجام گرفت. به اعتقاد او تئوریهای سازمان سیر تکاملی خود را پیموده است و این سیر را ناشی ازسرعت سرسام آورتغییرات ناشی از جهانی شدن و تأ ثیرات آن درتغییرشیوههای درک و اندیشیدن که باعث تغییر در رفتارسازمانها شده است میداند. او الگوهای سازمانی را در مدرن و پست مدرن و دیدگاه اقتضایی قرارمیدهد. به گفته اومبحث تحقیق ومطالعه روی تئوری سازمان و نیز فرآیند تغییراتی که در محیط و جو حاکم بر تجارت رخ داده است راه تکامل پیموده و از این رهگذر نتایج زیر بدست آمده است:
١- روشی پویاتربرای مدیریت ارائه شد.
اینجا فقط تکه های از پایان نامه به صورت رندم (تصادفی) درج می شود که هنگام انتقال از فایل ورد ممکن است باعث به هم ریختگی شود و یا عکس ها ، نمودار ها و جداول درج نشوند.
برای دانلود متن کامل پایان نامه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه ، پروپوزال ،سمینار مقطع کارشناسی ، ارشد و دکتری در موضوعات مختلف با فرمت ورد می توانید به سایت ۷۷u.ir مراجعه نمایید
رشته روانشناسی و علوم تربیتی همه موضوعات و گرایش ها :روانشناسی بالینی ، تربیتی ، صنعتی سازمانی ،آموزش و پرورش، کودکاناستثنائی،روانسنجی، تکنولوژی آموزشی ، مدیریت آموزشی ، برنامه ریزی درسی ، زیست روانشناسی ، روانشناسی رشد
در این سایت مجموعه بسیار بزرگی از مقالات و پایان نامه ها با منابع و ماخذ کامل درج شده که قسمتی از آنها به صورت رایگان و بقیه برای فروش و دانلود درج شده اند
٢- تئوریهایی اقتضایی و الگوهایی مورد استفاد قرار گرفت که میتوان بوسیلهی آن، مفاهیم سازمانی را بهترارائه کرد و آنها را توضیح داد. (دفت، ١٣٨۶، ص ٢۶)
درعصر کنونی که آنراعصرپسانوگرایی یا پست مدرن مینامند محیط به هیچ وجه ثبات ندارد و سازمانهای این عصرمتوجه محیط پرهرج و مرج وغیرقابل پیشبینی جهان شدهاند که ازجمله ویژگیهای آن تغییرات سریع و پیچیدگی وشگفتیها ست. (دفت، ١٣٨۶، ص ٢٨) در دیدگاه اقتضایی یک چیز به چیهای دیگر وابسته است و یا ویژگی یک سازمان به کل موقعیت بستگی دارد. چیزی که در یک محیط مؤثرواقع میشود، درمحیط دیگرنمی تواند موثرواقع شود. راه منحصرفردی که میتواند بهترین باشد وجود ندارد. (دفت، ١٣٨۶، ص٣٠) الگوی سازمانی نوگرا و پسانوگرا در جدول ٢- ۵ با هم مقایسه شدهاند.
جدول ٢-۵: مقایسهی الگوی سازمانی نوگرا وپسانوگرا ( دفت، ١٣٨۶، ص٢٨ )
نوگرا(مدرن) متغیرهای محتوایی پسا نوگرا(پست مدرن)
با ثبات محیط متشنج
پول،ساختمان،ماشین آلات شکل سرمایه اطلاعات
تکراری تکنولوژی غیرتکراری
بزرگ اندازه کوچک ومتوسط
رشد،کارایی هدفها یادگیری،اثربخش
موجودیت کارکنان یک امر تلقی میشود فرهنگ تفویض اختیار به کارکنان
نوگرا(مدرن) ره آوردهای سازمانی پسا نوگرا (پست مدرن)
انعطافپذیر وغیر متمرکز خشک متمرکز ساختار
مرزهای مشخص مرزهای پراکنده
خودکامه رهبری رهبری خدمتگذار
رسمی، مکتوب ارتباطات غیر رسمی، شفاهی
دیوانسالار کنترل