ترین و ناچیزترین حقّ یک مسلمان بر مسلمان دیگر آن است که براى او خواهان همان چیزهایى باشیم که دوستدار آنها براى خویشتن هستیم و از همان چیزهایى که براى خود متنفر هستیم، براى او نیز تنفر داشته باشیم.
۹٫ خودستایى
گاهى مناظرهکننده یا با صراحت بیان و یا با اشاره و کنایه به خاطر تأیید سخن خود، و زشت و نادرست جلوه دادن سخن دیگران ، به نوعى خودستایى دچار مى شود و غالبا این حالت درونى را اظهار مىنماید. در حالى که خداوند متعال مىفرماید: «فلا تزکّوا اءنفسکم ؛ و خودستایى نکنید»

اینجا فقط تکه های از پایان نامه به صورت رندم (تصادفی) درج می شود که هنگام انتقال از فایل ورد ممکن است باعث به هم ریختگی شود و یا عکس ها ، نمودار ها و جداول درج نشوندبرای دانلود متن کامل پایان نامه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه ، پروپوزال ،سمینار مقطع کارشناسی ، ارشد و دکتری در موضوعات مختلف با فرمت ورد می توانید به سایت ۴۰y.ir مراجعه نمایید.
رشته حقوق همه گرایش ها : عمومی ، جزا و جرم شناسی ، بین الملل،خصوصی…
در این سایت مجموعه بسیار بزرگی از مقالات و پایان نامه ها با منابع و ماخذ کامل درج شده که قسمتی از آنها به صورت رایگان و بقیه برای فروش و دانلود درج شده اند
از حکیمى پرسیدند که آن سخن درستى که اظهارش زشت و نادرست است ، چیست ؟ پاسخ داد: این که انسان خودش را ستایش و تمجید نماید.
مناظره نیز به جهت اینکه طرفین براى اثبات غلبه و تفضیل خود بر دیگرى تلاش مىکنند، خالى از خودستایى نمى باشد؛ به عنوان مثال آنجا که مناظرهکننده مىگوید: «من از افرادى نیستم که اینگونه مطالب براى آنها ناآشنا و مبهم است».
گاهى نیز مناظرهکننده به خاطر ترویج سخنانش از روى تکبّر و غرور و تفاخر، خودستایى مىکند. باید توجه داشت که خودستایى علاوه بر این که زشت و ناپسند است، مورد نهى خداوند متعال نیز مىباشد و از قدر و منزلت انسان در نظر دیگران مىکاهد.
۱۰٫ نفاق و دو رویى
گاهى مناظرهکنندگان به نفاق و دوگانگى شخصیتى دچار مىشوند. به اینصورت که طرفین مناظره در ملاقات با یکدیگر اظهار محبت و اشتیاق کرده و تظاهر به خوشحالى و شادمانى مىنمایند. در حالى که در همان حال بغض و کینهاى درون آنها را فرا مىگیرد. پیامبر صلّىاللّه علیه و آله مىفرماید:
إ ذا تعلّم النّاس العلم و ترکوا العمل و تحابوا بالاءلسن و تباغضوا بالقلوب و تقاطعوا فى الاءرحام لعنهم اللّه عند ذلک فاءصمّهم و اءعمى اءبصارهم
آنگاه که مردم علم و دانش را فرا مىگیرند، و لیکن آن را به کار نمىبندند و با زبان نسبت به هم اظهار دوستى مىکنند ولى قلبا کینه دیگران را به دل دارند و رشته ارتباط با خویشاوندان و نزدیکان را از هم مىگسلند، خداوند متعال آنان را از رحمت خویش، طرد نموده و آنها را کور و کر مىسازد.
در پایان باید متذکر شد که مناظرهکنندگان از لحاظ پایه و موقعیت، در رابطه با این آفات، اوضاع مختلفى دارند که به هر حال از رهگذر مناظره به آنها مبتلا مىگردند. حتى عظیمترین شخصیتهاى دینى و خردمندترین افراد، گاهى به برخى از این آفتها دچار مىشوند.
عامل عمده و اساسى که چنین خصایص ناپسندى را در قشرهاى مختلف ایجاد مىکند، فراگیرى علم و دانش براى هدفى غیر الهى است و چون در مسیر پویایى افراد از علم، غیر خدا مطرح است و اهداف دنیایى سراسر این مسیر را در برمى گیرد، از این جهت گرفتار چنین آفاتى مىشوند.
سوم:اقسام مناظره
مناظره نوعی گفت وگوی علمی به هدف شناخت آراء و انظار دیگری است. در این گفت وگوهای سامان یافته و هدفمند، هر طرف می کوشد تا براساس روش پرسش و پاسخ، افکار دیگری را شناسایی و با نقد آن، درستی و نادرستی فکر و نظری را ارائه دهد و موجبات تغییر و تبدیل نگرش و بینش طرف مقابل و یا شنوندگان را فراهم آورد.
این شیوه به آدمی کمک می کند تا درک درست و متقابلی از آراء و انظار دیگران داشته باشد و در یک جلسه صریح، با گفت وگو، نظریه های خود و دیگری را در ترازوی نقد مستقیم بگذارد و نقاط مثبت و منفی آن را به دست آورد. لذا گفت وگوها و مناظره ها می تواند به اشکال گوناگون و روش های مختلف انجام گیرد.وازآنجایی که درآیه
«وادع الی سبیل ربک بالحکمه والموعظه الحسنه وجادلهم بالتی هی احسن» علمای اهل لغت جادلهم رابه مناظره معناکرده اند
ابن منظور میگوید:(المجادله: المناظره و المخاصمه) ودرالنهایه آمده است:المُجَادَلَه:المناظره والمخاصمه) یعنی جدال دراین آِّیه به همان معنای مناظره میباشد،که با توجه به قید احسن برا جادلهم مشخص میشود که مناظره به ۲قسم تقسیم میشود یکی مناظرات احسن ودیگری مناظرات غیراحسن که مرحوم علامه طباطبایی نیز درذیل همین آیه به همین مطلب اشاره دارند که درروایات نیز بهمین معانی اشاره شده است. بنابراین مناظره به دوقسم تقسیم میشود:
۱ . مناظره احسن:
مناظره احسن به آن مناظره ایی گفته میشود که درآن تمام آداب وشرایط یک مناظره نیکو درآن رعایت شده باشدوچون هدف و قصد اصلی از گفت وگو آن است تا شخص مخاطب از رأی و نظرش منصرف شود و خود به نادرستی آن پی ببرداز این رو، هم از نظر ابزاری و هم از نظر محتوایی و هم در شیوه بیان، اصول انسانی، حقیقت خواهی وعدالت جویی موردتوجه قرار می گیرد.
از نظر قرآن هر مناظره و گفت وگویی تنها زمانی گفت وگویی پسندیده و مجاز است که به هدف روشنگری و در چارچوب اصول مشترک عقلانی و عقلایی با بهره گیری از عناصر تحلیل و تبیین و به قصد پذیرش توصیه های نهایی آن انجام پذیرد. بنابراین اگر هدف از مناظره، روشنگری و دست یابی به حقیقت نباشد و یا بیرون از چارچوب های عقلانی و عقلایی و براساس هوی و هوس های نفسانی صورت گیرد و یا آن که طرفین گفت و گو به تحلیل و تبیین نظریات و افکار نپردازند و یا قصد پذیرش نتایج و توصیه های گفت و گو را نداشته باشند، گفت وگو و مناظره ای بیهوده است که اسلام نمی تواند بر انجام آن مهر تایید بگذارد و به مومنان اجازه ورود به این نوع گفت وگوها و مناظره ها را بدهدهمانطور که درآیه ۴۶ سوره عنکبوت تبیین می کند که چنین جدال احسن و خردمندانه ای با برخی از انسان ها و گروه ها امکان پذیر نیست.
امام صادق علیه السّلام در پاسخ شخصى که تصور مى کرد جدال به طور کلى حرام و ممنوع است ، فرمودند: جدال به غیر اَحسن در اسلام نهى شده است ، ولى آیا نشنیده اید که قرآن مى فرماید:
«و لا تجادلوا اهل الکتاب إلّا بالّتى هى احسن»
و با اهل کتاب جز به شیوه جدال اَحسن بحث و مجادله نکنید.
و آیا نخوانده اى که فرمود:
«ادع إلى سبیل ربّک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالّتى هى احسن»
اى رسول مردمان را با حکمت و برهان و موعظه نیکو به راه خدا دعوت نما و با بهترین
شیوه با آنها مناظره کن .
و حال چگونه است که مى گویى خداوند جدال را مطلقا حرام نموده است ؟ در صورتى که خداوند مى فرماید:
«و قالوا لن یدخل الجنّه إلّا من کان هودا او نصارى تلک امانیُّهم قل هاتوا برهانکم إن کنتم صادقین»
گفتند: هرگز به بهشت راه نیابند جز یهودیان و نصارى . اى پیامبر بگو این فقط آرزوى شماست . بگو برهان خود را بیاورید اگر راستگو هستید.
خداوند متعال آوردن برهان و دلیل را شاهد و گواه راستى و صحت گفتارشان قرار داد و دست یافتن به علم را بر اقامه برهان متوقف نمود. آیا جز در جدال به اَحسن ، برهان آورده مى شود؟
حضرت پس از توضیح جدال به غیر اَحسن فرمودند: اما جدال به اَحسن همان است که خداوند به پیامبرش امر فرمود تا با کسى که رستاخیز و پس از مرگش را انکار مى کند، به مجادله برخیزد. خداوند مى فرماید:
«و ضرب لنا مثلا و نسى خلقه قال من یحیى العظام و هى رمیم»
و (آن فرد مشترک ) براى ما مثلى (جاهلانه ) زد و آفرینش خود را فراموش کرد و گفت این استخوان هاى پوسیده را باز چه کسى زنده مى کند؟
خداوند متعال در ردّ حرف او به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود:
«قل یحییها الّذى اءنشاءها اءوّل مرّه و هو بکلّ خلق علیم»
بگو آن خدایى آنها را زنده مى کند که اول بار حیات شان بخشیده ، و او به هر خلقتى داناست .
آیا کسى که از هیچ ، او را آفریده از این که پس از پوسیدگى آن را بازگرداند، عاجز است ؟ اما آغاز آن نزد شما سهمگین تر و دشوارتر است از بازگرداندنش .
امام صادق علیه السّلام در ادامه فرمودند، خداوند متعال چنین فرمود:
«الّذى جعل لکم من الشّجر الاءخضر نارا فإ ذا اءنتم منه توقدون»
آن خدایى که از درخت سبز (تر و تازه ) براى انتفاع شما آتش قرار داده است تا وقتى که بخواهید، برافروزید.
یعنى زمانى که خداوند آتش سوزاننده را در درخت سبز و تازه پنهان ساخت و سپس آن را بیرون کشید، به شما فهماند که بر بازگرداندن استخوان پوسیده توانمندتر است . پس از آن فرمود:
«اولیس الّذى خلق السّماوات و الارض بقادر على ان یخلق مثلهم بلى و هو الخلّاق العلیم»
آیا آن خدایى که آسمان ها و زمین را آفرید، بر آفرینش مانند شما قادر نیست که چون مُردید شما را زنده گرداند؟ آرى البته قادر است و او آفریننده داناست .
امام صادق علیه السّلام مى فرماید: در این هنگام که خلقت آسمان ها و زمین در پندارها و توان شما نسبت به بازگرداندن شى ء پوسیده عظیم تر و فراتر است ، پس چگونه است که کار عجیب تر و دشوارتر در نزد خودتان را بر خدا روا مى دارید، ولى کار آسان تر در نزد خودتان که اعاده شى ء پوسیده است را براى خداوند قادر، روا نمى دارید؟
سپس فرمودند: این جدال به اَحسن است ؛ چرا که کوتاه نمودند و قطع بهانه کافران و از بین بردن شبهه آنها در آن روشن است .
با توجه به این روایت ، اگر مناظره در راستاى از بین بردن بهانه کافران صورت پذیرد، مطلوب و مُستحسَن است . عذر و بهانه کافران به خاطر جهل و ناآگاهى ، نداشتن حجت و برهان ، بى پاسخ ماندن سؤ الات و… است که همه آنها در یک مناظره برهانى و هدفدار قابل رفع مى باشد.
۲٫ مناظره غیراحسن:
امام صادق علیه السّلام مى فرمایند:
اما مناظره غیر اَحسن این است که بر مسئله باطلى گفت و گو کنى و به امر باطل و بیهوده اى به تو اشکال شود و از دلیلى که خداوند برایت قرار داده است بهره نگیرى . در این صورت یا قول طرف مقابل را انکار مى کنى یا مطلب حقّى را که او با آن ، مدّعاى باطل خود را به کرسى مى نشاند، منکر مى شوى . در هر حال به خاطر ترس از این که نکند آن حرف حقّ علیه تو تمام شود، منکر حرف حقّ مى شوى ؛ چرا که راه خلاصى از این مخمصه را نمى دانى . لذا بر شیعیان ما حرام است که فتنه و بازیچه دست دیگر برادران یا غلط اندیشان قرار گیرند. غلط اندیشان و باطل گرایان در صددند نقطه ضعف هاى افراد را شناسایى کنند و آن را به عنوان دلیلى بر تاءیید مطلب باطل خود تلقى نمایند. افراد ضعیف نیز به خاطر ضعفى که از فرد محقّ مى بینند، به ضلالت کشیده مى شوند.
حضرت در پایان گفتارشان در توضیح بیشتر جدال به غیر اَحسن فرمودند:
اما مناظرهغیر اَحسن آن است که تو به دلیل عدم توانایى در تمیز و تشخیص بین حقّ و باطل ، حقّ را انکار مى کنى و طرف مقابل را با انکار حقّ از باطلش منصرف مى سازى و این کار حرام است ؛ زیرا تو هم مثل طرف مقابل باطل گرا شده اى . او حقّى را منکر شد و تو هم حق دیگرى را انکار نمودى .
دراین جا به چندنمونه از مناظرات غیراحسن را ذکر میکنیم:
الف. مناظره با انگیزهی غیر الهی:
مناظره نیکو چه در مباحث علمی و چه در مباحث دینی باید با انگیزهی الهی باشد.
امام صادق (ع) میفرماید:
امرتان را برای خدا قرار دهید و برای مردم قرار ندهید که اگر برای خداوند انجام دهید، بر خدا است که پاداش آن را بدهد و اگر برای مردم باشد، به سوی خدا بالا نمیرود و با مردم در دینتان مخامصه نکنید. همانا مخامصه در دین، دل را بیمار میکند.
شرع جدالی را که از هوای نفس سرچشمه بگیرد نهی کرده است؛ زیرا گرچه بحث و گفتوگو در آن، علمی است، انگیزهی فرد، نفسانی و شیطانی است؛ مانند آنکه هدف فقط چیرگی بر طرف مقابل است که این از رذایل اخلاقی مثل خودپرستی و شهوت مقام نشأت میگیرد.
ب. مناظره بدون علم:
استفاده از مواد ناحق و باطل در بحث و گفتوگو، مورد دیگری برای مناظره نکوهیده به شمار میرود؛ خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید:
«و من الناس من یجادل فی الله بغیر علم و یتبع کل شیطان مرید»
و از مردم کسی است که بدون علم در کار خدا جدل میکند و از پی هر شیطان گمراه کنندهای میرود.
«و من الناس من یجدل فی الله بغیر علم و لا هدی و لا کتب منیر»
و از مردم کسی است که بدون علم و هدایت و کتابی روشنگر، دربارهی خدا جدال میکند.
ج. جدال با معاندو ظالم:
گفتو گو با کسی که به پذیرش حق حاضر نبوده، از عقیدهی باطل خویش دست نمیکشد، بیفایده و خالی از ارزش است.خداوند متعالی در قرآن کریم از مناظره غیراحسن با اهل کتاب نهی کرده است:
«لاتجادلو اهل الکتاب الا بالتی هی احسن الا الذین ظلموا منهم»
با اهل کتاب مناظره نکنید، مگر با بهترین وجه، جز کسانی از ایشان که ظلم کردهاند.
از جمله کسانی که نمی توان با آنان به مناظره و گفت وگوی نیک و خردمندانه پرداخت انسان های ظالمی هستند که از جاده حق و حقیقت بیرون رفته و بی منطق نسبت به هر چیزی ستیز می کنند؛ زیرا این افراد پیش از گفت وگو و مناظره، خود را در موضعی قرار می دهند که به نتایج و توصیه های پایانی مناظره پای بند نیستند. از این رو ممکن است حتی در روش گفت وگو نیز به سبب همان خصلت ستمگرانه و خروج از جاده حق و عدالت، به بیراهه روند و با سخنان یاوه و بیهوده و روش های باطل و شواهد و ادله نادرست و دروغین به بحث و گفت وگو بپردازند. این دسته از مردم، اصول تمایلی به شناخت حق از باطل و سره از ناسره ندارند و گفت وگو با آنان جز بیهودگی و فرصت سوزی چیزی به دنبال نخواهد داشت. از این رو خداوند مؤمنان را از گفت وگو با چنین انسان هایی که ظالمانه و حق ستیزانه به غوغاسالاری و هیاهوسالاری رو می آورند، نهی کرده است.
د.مناظره بااهل فتنه:
مناظرهبا کسانی که احتمال تأثیر در آنها وجود ندارد، بیهوده است. بدتر از کسی که زیربار حق نمیرود، اهل فتنه است. چنین شخصی نهتنها حق را نمیپذیرد که برضد آن تؤطئه میکند.
پیامبر اکرم (ص) فرمود:
ایاکم و جدال کل مفتون فان کل مفتون ملقن
از جدال با کسی که مفتون است بپرهیز؛ زیرا شیطان به او تلقین و او را یاری میکند.
هر سخن شخص مفتون، مطلبی است که شیطان در دل او جاری میسازد. بحث و مناظره علمی با چنین افرادی فایدهای ندارد و شخص همان راهی گمراهی خود را پیش گرفته، برای اصلاح عقیدهی خویش، و پذیرش حق، گامی برنخواهد داشت؛ پس در آغاز باید دقت شود که شخص مورد نظر دربارهی مسائل دینی چه حالتی دارد. آیا از افرادی است که دنیا، همهی وجود او را فراگرفته و مفتون کرده یا هنوز مفتون دنیا نشده و قابل هدایت است؟
اگر از دستهی اول بود، جدل با او هیچ فایدهای ندارد.
امیر مؤمنان علی (ع) در زمان وفاتش وصیت فرمود:
«دع المماراه م مجازاه من لاعقل له و لا علم»
بحث و گفتوگو را با کسی که عقل و دانش ندارد رها کن
چرا که موعظه چنین فردی بیفایده بوده، جدال با او، جدال احسن نیست؛ ولی اگر از دسته دوم بود؛ گفتوگو با او شرایط خاص جدل (جدال احسن) خواهد بود که انبیا نیر به چنین جدالی امر شدهاند.
فصل سوم: زمینه های مناظرات امام صادق وامام رضاعلیهماالسلام
در بررسی و ارائه تحلیل از مناظرات ائمه، بررسی «زمینهها» و «محورهای»شکلگیری مناظرات مهمترین نکته کلیدی تحلیل است. با روشن شدن زمینههای مناظرات میتوان گفت: عوامل مهم و کلیدی منجر به چنین رفتاری بر اثر چه اتفاقاتی بوده و چه مقدار تأثیر داشته است. از مسیر زمینهها نیز میتوان به محورهای مناظرات پیبرد. محورهایی که به طور معمول برای دفاع از آنها به معنای اعتقادات نیاز به شیوههای مخصوص خود را دارد. بنابراین در این فصل ما به شناخت زمینههای مناظرات میپردازیم تا روشن شود چه نوع عقایدی در عصر
ائمّه مورد تهاجم فکری و رفتار سیاسی مخالفان و منحرفان قرارگرفته وآنان برای دفاع از آنها از چه شیوههایی استفاده میکردند، درواقع بیان زمینههای مناظرات به ما میفهماند که در عصر ائمه چه فضایی حاکم بوده است وبرای حل شبهات طبق مقتضیات زمان نیاز به استفاده از چه روشهایی برای پاسخگویی به شبهات بوده اند.
۱٫انحرافات سیاسی
اوّلین اختلاف سیاسی میان مسلمانان، پس از رحلت پیامبر
در ماجرای«سقیفهی بنی ساعده»رویداد. البته روشن است که اصل تشکیل سقیفهی بنی ساعده یک امر سیاسی