دانش عبارت است از بهرهگیری کامل از داده و اطلاعات در آمیخته با مهارتها، شایستگیها، عقاید، ادراکات، تعهدات و انگیزههای درونی انسانی. دانش در قالب عقاید، قضاوتها، روابط، دیدگاه و مفاهیم عرضه میشود و خود اساس و پیشبرنده اقتصاد فراصنعتی است (مانیان و همکاران، ۱۳۹۰، ص ۱۳۸). چالش اصلی سازمانها درک مدیریت دانش و چگونگی پیادهسازی آن است. امروزه بزرگترین آرزوی سازمانها تعریف یک سیستم مدیریت دانش مناسب و اداره آن به یک روش موفق است (رهنورد و همکاران، ۱۳۸۸، صص ۵۲-۳۷). مشهورترین دستهبندی که از دانش ارائه شده است، آن را به دو بخش، دانش ضمنی[۳۵] و صریح[۳۶] تقسیم میکند. دانش ضمنی دانشی است که به وسیلهی فرآیندهای فردی داخلی بهدست میآید و در وجود خود شخص ذخیره میشود. بعضی اوقات چنین دانشی را با عناوینی مانند تجربه، بازتاب، استعداد فردی یا درونگرایی تعریف میکنند. این دانش ساختارنیافته است و مبتنی بر مستندات ملموس و عینی نیست. دانش صریح دانشی است که در یک وسیله مکانیکی یا تکنولوژیکی، از قبیل اسناد یا پایگاههای اطلاعاتی ذخیره میشود. (کلارک[۳۷]، ۱۹۹۳، ص ۴۷۰). از نظر داونپورت و پروساک مدیریت دانش مجموعهای از فرآیندها برای فهم و بکارگیری منبع استراتژیک دانش در سازمان است. مدیریت دانش رویکردی ساختیافته است که رویهایی را برای شناسایی، ارزیابی، سازماندهی، ذخیره و بکارگیری دانش به منظور تأمین نیازها و اهداف سازمان برقرار میسازد (آلاوی[۳۸] و همکاران، ۲۰۰۲، ص ۵۳). مدیریت دانش یک مدل تجاری میانرشتهای است که با همه جوانب دانش شامل خلق، کدگذاری، تسهیم و استفاده از دانش برای ارتقاء یادگیری و نوآوری در بافت شرکت سروکار دارد. مدیریت دانش، هم با ابزارهای تکنولوژیکی و هم با روشهای جاری سازمانی شامل تولید دانش جدید، کسب دانش با ارزش از منابع خارجی، استفاده از این دانش در تصمیمگیری، وارد کردن دانش در فرآیندها، محصولات و خدمات، کدگذاری اطلاعات در اسناد و مدارک، نرمافزارها و پایگاه دادهها، تسهیل رشد دانش، انتقال دانش به سایر بخشهای سازمان و در نهایت اندازهگیری داراییهای دانشی و اثرگذاری مدیریت دانش سروکار دارد (لئونارد[۳۹]، ۱۹۹۰، ص ۴۴). شرکتها برای خدمت بهتر به مشتریان و باقی ماندن در یک صنعت باید دوره زمانی تولید را کاهش دهند، با حداقل داراییهای ثابت عمل کنند، زمان توسعه محصول را کوتاه کنند، کارمندان را توانمند سازند، سازگاری و انعطافپذیری را ارتقاء دهند، اطلاعات را تسخیر کرده و دانش را خلق و تسهیم کنند. هیچ یک از این اقدامات بدون تمرکز پیوسته بر خلق، بهروزرسانی، دردسترس قرار دادن، کیفیت دانش و استفاده از آن بهوسیله کارکنان و تیمهای کاری اتفاق نخواهد افتاد (لئونارد، ۱۹۹۰، ص ۵۲). چنانچه در جدول ۲-۴ مشخص شده است هفت سطح دانش در سازمان ممکن است وجود داشته باشد (گوپتا[۴۰] و همکاران، ۲۰۰۴، صص ۱۵-۱): جدول ۲-۴- هفت سطح دانش در سازمان
برای دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت fumi.ir مراجعه نمایید.
ردیف
سطح
فعالیتهای کلیدی
۱
دانش مشتری
توسعه روابط عمیقی مبتنی بر تسهیم دانش
درک نیاز مشتری
شناسایی فرصتهای جدید
۲
روابط ذینفعان
بهبود جریان دانش بین عرضهکنندگان، کارمندان، ذینفعان جامعه و غیره
استفاده از این دانش برای تدوین استراتژی کلیدی
۳
بینشهای محیط کسبوکار
کنکاش محیطی سیستماتیک شامل محیط سیاسی، اقتصادی، تکنولوژیکی، روندهای اجتماعی و محیطی