شیعه نیز مانند سایر فرقههای کلامی پس از پیدایش اسماعیلیّه، بهمرور به شاخههای دیگر تقسیم شد. بعضی از فرقههای شیعه عبارتاند از: زیدیّه، کیسانیّه، غالیّه، صباحیّه، ناصریّه، امامیّه اثنا عشریّه و…
از میان فرقههای شیعه سه فرقۀ زیدیّه، اسماعیلیّه و اثنا عشری به جا ماندهاند و دارای پیروانی هستند که بهاختصار در مورد آنان توضیح میدهیم.
3-2-9-2-1- زیدیّه
یکی از گروههایی که بهعنوان یکی از فرق شیعه مطرح است فرقۀ زیدیّه است. این گروه «خویش را پیرو زید بن علىّ بن الحسین (ع) مىدانند. زید بن على (ع) در عهد هشام بن عبد الملک، علیه حکومت اموى قیام کرد. پس از شهادت امام حسین (ع)، چون زید علیه امویان شورید، برخى شیعیان پنداشتند که او امام است؛ زیرا به گمان آنان امام، کسى بود که با شمشیر قیام کند. این گروه، خود را «زیدیّه» خواندند. بسیارى از علماى شیعه بر آناند که زید بن على (ع) هیچگاه ادّعاى امامت نکرده و حضرت باقر و حضرت صادق (ع) را امام مىدانسته است».
3-2-9-2-2- اسماعیلیّه
یکی از شاخهها و فروع تشیّع، مذهب اسماعیلیّه است. این گروه امامت را بعد از امام صادق (ع) به اسماعیل فرزند آن حضرت منسوب میکنند و معتقدند امام صادق (ع) در زمان حیات خود اسماعیل فرزند خویش را بهعنوان امام معرفی کرده بودند ولی بعد از وفات اسماعیل انتخاب موسی کاظم (ع) را بهعنوان امام خلاف عقیدۀ شیعه دانستند و انتقال امامت از برادر به برادر را فقط مربوط به امام حسن و امام حسین (ع) دانسته به همین سبب این گروه به ختم امامت در اسماعیل اذعان کردند. این فرقه را به سبب انتساب به اسماعیل، اسماعیلی گفتند.
سایر نامهایی که اسماعیلیه به آن مشهورند:
سبعیّه: به سبب قائل شدن به هفت امام.
تعلیمیّه: به اعتبار آنکه نظر استدلال عقلی مردم را در معرفت خدا کافی نمیدانستند مگر به تعلیم معلمی مرشد.
باطنی: به اعتبار آنکه هر کلمه از قرآن را ظاهری و باطنی و لفظی و تأویلی است و عوام بر ظاهر و لفظ واقفاند و خواص بر باطن و تأویل آگاهاند.
3-2-9-2-3- امامیّه اثنا عشری
بهیقین میتوان گفت بزرگترین و مهمترین فرق شیعه، فرقۀ امامیّه اثنا عشری است. فرقۀ امامیّه بعد از رحلت پیامبر (ص) به امامت حضرت علی (ع) قائلاند و بعد از وی به امامت امام حسن (ع) و امام حسین (ع) و بعدازآن حضرت به امامت فرزندان وی معتقدند که عبارتاند از: علی بن حسین، محمّد بن علی، جعفر بن محمّد، موسی بن جعفر، علی بن موسی، محمّد بن علی، علی بن محمّد، حسن بن علی (ع) و آخرین آنها حضرت مهدی (عج) که در غیبت به سر میبرد.
در مورد کلام امامیّه باید بگوییم که: «کلام امامیّه نه با عقل گریزی اصحاب حدیث و حنابله
موافق بود و نه با عقلگرایی افراطی و جدلی معتزله همراهی داشت. همچنین کلام شیعه با جمود گرایی اشعری و نادیده انگاشتن نقش تعقل در کشف عقاید سر آشتی نداشت. قرآن، سنّت، پیامبر و اهلبیت و نیز عقل از منابع معارف شیعه به شمار میآمد. تاریخ تفکّر شیعه گواهی میدهد که متکلّمان امامیّه با اجتهاد عقلی از قرآن و احادیث بهرههایی گرفتهاند و با دلایل و شواهد عقلی، معارف برگرفته از کتاب و سنّت را تبیین و تنسیق میکردند».
فصل چهارم
بررسی اندیشههای کلامی در دیوان جامی
در این فصل، اشعار جامی در دیوان او ازدیدگاه علم کلام بررسی میشود و با مقایسه کردن اندیشههای او با سایر آرای فرق مشهور و برجستۀ کلامی کوشش میشود وابستگی فکری این شاعر به این نحلهها مشخص گردد.
4-1- توحید
یکی از پایدارترین تجلیات روح آدمی و یکی از اصلیترین ابعاد وجودی انسان حس نیایش و پرستش است و این اعتقاد را میتوان از کهنترین مظاهر حیات انسان دانست. گویا بشر از بدو تاریخ و بنا بر فطرت خود میدانسته که در پهنۀ هستی به خود واگذاشته نیست و تحت تأثیر نیرویی مافوق بشر است. بنا بر گفتۀ قرآن در ابتدای تاریخ بشریت توحید وجود داشته است که کمکم براثر انحراف از یگانهپرستی، بتپرستی و سایر شیوههای پرستش به وجود آمد و همواره بشر بین دو مرز توحید و شرک در نوسان بوده است و هرکس بنا بر درکی که از محیط و پیرامون خویش دارد تصوری از نیروی مافوق بشر دارد.
تاریخ نشان میدهد که هر جا بشر وجود داشته حس پرستش با او بوده و این همان فطرت است که خداوند همۀ انسانها را بر اساس آن آفریده است: «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَهَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّم وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ».
براساس این فطرت است که بشر نیاز به پرستش و نیایش با موجودی برتر را که همان خالق اوست دارد. ولی در بسیاری اقوام این فطرت پاک و راستین به انحراف رفته است و نمودهای فراوان شرک را به وجود آورده است.
همانگونه که شرک دارای درجات است بحث توحید نیز دارای مراتب و درجات متفاوتی است. پایینترین درجۀ توحید همان اقرار زبانی است بر یگانگی خدا که این مرتبه توحید عوام است. از نمونههای آن همان اقرار زبانی ما در نماز در جملاتی مانند لا اله الّا الله و… . درجۀ بعدی توحید که توحید خاص است و آن یکی را در دل داشتن است تا میرسد به توحید خاص الخاص
که بالاترین مراتب توحید و مختص عارفان و واصلان به مقام قرب الی الله است.

